کد مطلب:34031
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
چگونه ميتوان قضا و قدر الهي و اختيار انسان را با هم جمع كرد؟
قضا و قدر الهي با اختيار انسان منافاتي ندارد، چون اگر مقصود از قضا و قدر الهي، نفس اسباب و مسببات و از آن جمله نيرو و اراده و اختيار بشر باشد، چنين قضا و قدر و سرنوشتي وجود ندارد، زيرا نظام اسباب و مسببات و رابطه علّي و معلولي بين حوادث، غير قابل انكار و جزئي از قضا و قدر الهي است و قرآن مجيد آن را تأييد كرده است.
استاد مطهري(ره) در تبيين موضوع ميگويد: در مجردات كه بيشتر از يك نحو نميتوانند وجود داشته باشند و تحت تأثير علل مختلف قرار نميگيرد، قضا و قدر حتمي است؛ غير قابل تبديل است، اما در غير مجردات (موجودات مادي) كه امكان هزاران نقش و رنگ را دارند و تحت قانون حركت ميباشند و همواره بر سر دو راهيها و چهار راهيها ميباشند، قضا و قدرهاي غير حتمي وجود دارد، يعني يك نوع قضا و قدر سرنوشت آنها را معيّن نميكند. به هر اندازه كه اگر درباره آنها صحيح است، قضا و قدرها هست و امكان تغيير و تبديل وجود دارد. اگر كسي بيمار شود و دوا بخورد و نجات پيدا كند، به موجب سرنوشت و قضا و قدر است و اگر دوا نخورد و بميرد، باز به موجب سرنوشت و قضا و قدر است. اگر از محيط بيماري دوري گزيند و مصون بماند، باز به حكم سرنوشت و قضا و قدر است. بالاخره هر چه بكند، نوعي سرنوشت و قضا و قدر است.(1)
امام علي(ع) در سايه ديوار كجي نشسته بود. از آن جا حركت كرد و در زير سايه ديوار ديگر نشست. به حضرت گفته شد: از قضاي الهي فرار ميكني؟ فرمود: از قضاي الهي به قدر الهي پناه ميبرم؛ يعني از نوع قضا و قدر، به نوعي ديگر از قضا و قدر پناه ميبرم.(2)
كسي كه با بي احتياطي در سانحه تصادف جان باخته، به قضا و قدر الهي بوده و اگر احتياط كرد و سالم ماند، باز به قضا و قدر الهي بوده، يعني خداوند علم داشته است به اين كه فلان شخص در فلان روز با اراده خود و با بي احتياطي تصادف خواهد كرد و اجلش فرا خواهد رسيد.
علم و قضا و قدر الهي از بشر سلب اختيار نكرده، حتي علم الهي به اختيار داشتن و با اختيار انجام دادن او بوده است؛ بنابراين علم الهي تأثيري در اين جهت ندارد. البته عوامل مادي و معنوي ميتواند در تغيير سرنوشت انسان نقش داشته باشد و اين از قضا و قدر الهي است، مثلاً دعا يكي از مظاهر قضا و قدر است كه در سرنوشت حادثهاي ميتواند مؤثر باشد يا جلوي قضا و قدر را بگيرد، يا گناه و طاعت، عدل و ظلم در سرنوشت بشر از نظر عمر و سلامت و روزي مؤثر ميباشند.
امام صادق(ع) ميفرمايد: شمار كساني كه به واسطه گناهان ميميرند، از كساني كه به واسطه سر آمدن عمر ميميرند، بيشتر است و تعداد كساني كه به سبب نيكوكاري، زندگي دراز ميكنند، از كساني كه با عمر اصلي خود زندگي ميكنند، افزونتر است.(3) يعني با اين كه اجل و عمر به حكم قضا و قدر الهي تعيين شدهاند، اين امور عامل تغيير و تبديل قضا و قدر ميباشند. البته تغيير هم به قضا و قدر الهي است. بديهي است كه اين عوامل در اختيار انسان است و ميتواند آنها را به كار گيرد. پس بين اعتقاد به قضا و قدر و عقيده جبر بايد فرق گذاشت. طبق عقيده قضا و قدر، علم و اراده الهي هيچ چيزي را جز از مجراي علل و اسباب خود ايجاب نميكند. استاد مطهري ميگويد: اعتقاد به قضا و قدر، آن گاه مستلزم جبر است كه بشر و اراده او را مؤثر در كار ندانيم و قضا و قدر را جانشين قوه و نيرو و اراده بشر بدانيم، در حالي كه از ممتنعات و محالها اين است كه ذات حق (خلا) بلاواسطه در حوادث جهان مؤثر باشد، زيرا ذات حق وجود هر موجودي را فقط از راه علل و اسباب خاص او ايجاب ميكند.(4)
پي نوشتها:
1. استاد مطهري، مجموعه آثار، ج 1، ص 392، با تلخيص.
2. بحارالانوار، ج 5، ص 97.
3. همان، ص 140.
4. استاد مطهري، مجموعه آثار، ج 1، ص 384.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.